۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

آزمون ِ آزادي

با گسترش برنامه‌هاي صداي آمريكا به زبان پارسي و يكي – دو كانال تلويزيوني و راديويي ديگر در اين چند سال، شعور ِ سياسي مردم سخت درگير تلويزيون شده. مردمي كه دلزده از وحي آسماني و حكومتش بر روي زمين به دنبال راه رهايي مي‌گردند اما به جاي روي آوردن به خرد ِ آزادي بخش، آمريكا را به جاي الله آسمان‌ها گرفته‌اند و صدايش را به جاي محمد پيامبر.
آمريكا (با كمك صدايش) در پي آزادي مردم ايران است يا در پي حفظ منافع خود و مردمش؟
آمريكا (با كمك صدايش) دارد روشن سازي مي‌كند؟ دارد آموزش دمكراسي مي‌دهد؟

همجنسگرايي آزمون خوبي است براي صداي آمريكا كه خود را آزادي‌خواه مي‌داند... .
آزادي مشروط به چيزي جز آزادي نمي‌شود. پس چرا در برنامه‌هاي خبري و شرح و تفسير خبر ِ صداي آمريكا، كه درباره‌ي نقض حقوق بشر به بحث مي‌نشينند، نامي از اقليت‌هاي جنسي شنيده نمي‌شود؟ يا در اشاره به گفته‌ي اين و آن گاهي چيزكي به گوش مي‌خورد و در سيل اخبار و تفسيرهايش گم مي‌شود؟
چون در ايران همجنسگرا نداريم؟
چون در ايران همجنسگرا داريم اما كسي حقوق‌شان را پايمال نمي‌كند؟
چون همجنسگراها بشر نيستند؟
چون نقض حقوق همجنسگراها به اندازه‌ي نقض حقوق زنان و اقليت‌هاي مذهبي و... اهميت ندارد.( يعني اگر هم بشر باشند به اندازه‌ي ديگران بشر نيستند.)

و يا اينكه چون بيشتر مردم ايران (به خاطر نداشتن آموزش درست و محدود بودن دانسته‌هاي‌شان به سوره لوط در قرآن ِ عرب) هموفوب هستند، صداي آمريكا ترجيح مي‌دهد اينجاي ِ كار بي‌خيال آزادي شود تا محبوبيت ِ مردمي خود را حفظ كند. در حالي كه مي‌توانست براي آموزش دموكراسي و رواداري ،در راستاي ِ رسيدن به آزادي، در باز كردن ذهن مردم گامي به جلو بردارد... .

لري كينگ از احمدي نژاد درباره‌ي همجنسگرا‌ها مي‌پرسد و او مانند هميشه چرندي مي‌گويد كه كسي جوابي برايش ندارد. ( راستي اين يكي از نخستين آموزه‌هاي سفسطه‌گران و آخوند‌هاست: آنقدر حرفت چرند باشد كه نتوان جوابي به آن داد.) فردا شبش نوري زاده مي‌گويد چرا كينگ پرسشي مي‌كند كه نود و پنج درصد مردم ايران در جوابش با احمدي نژاد موافق‌اند؟

نود و پنج درصد!

يك: در هر جامعه‌ي انساني بين هشت تا دوازده درصد اقليت جنسي( شامل همجنسگرا، ترنس سكشوال و ...) وجود دارد.
دو: در كنار اين افراد كساني از اكثريت سر راست ِ جنسي هم هستند كه خواهان آزادي همجنسگرايان هستند. آمارگيري از اين افراد در ايران امروز كار دشواري است. اما براي نمونه خود من دست كم 30 دوست نزديك از ميان اين افراد دارم و مي‌دانم كه ديگر همجنسگرا‌هايي كه مي‌شناسم هم دوستان و آشنايان هموفيل دارند...
هرچند نيازي به اين پُرگويي‌ها نيست همان شماره‌ي يك آمار آقاي كارشناس را به هم مي‌ريزد. گيريم كه تنها پنج درصد مخالف احمدي نژاد باشند، آيا چون در اقليت هستند حق آزادي ندارند؟ آيا يكي از ساده‌ترين اصول دموكراسي حفظ امنيت و آزادي اقليت نيست؟ ( از حق نگذريم كه كارشناس ديگر برنامه به اين موضوع اشاره كرد اما همچنان آمار نود و پنج درصدي را هم تائيد كرد.)

درد اين‌جاست كه اگر احمدي‌نژاد بگويد در ايران همجنسگرا نداريم، كسي حرفش را باور نمي‌كند كه هيچ مردم از سر مخالفت با او شايد به همجنسگرايي نگاه منصفانه‌تري بيندازند. اما زماني كه نوري‌زاده مي‌گويد اين موضوع ارزش بيان شدن ندارد چون نود و پنج درصد نمي‌خواهند بيان شود، مردم باور مي‌كنند. چون او كارشناس هميشگي ِ صداي آمريكا است. چون صداي آمريكا پيام آور ايالات متحده‌ي آمريكا است. چون ايالات متحدة‌ي آمريكا به جاي خدا نشسته. چون خدا دروغ نمي‌گويد... چون مردم ايران هنوز به خردگرايي نرسيده‌اند.

چون مردم ايران هنوز به وجودي مقدس نيازمندند تا خوب و بد را برايشان تعيين كند.

ناجور منم...

به بستر مي‌روم. من يك همجنسگرا هستم.
به خواب مي‌روم. همجنسگرايي را در خواب مي‌بينم.
بيدار مي‌شوم. به خودم مي‌گويم: صبح بخير همجنسگرا!
سيگار كه مي‌كشم از خودم مي‌پرسم آيا با ژست ِ يك همجنسگرا سيگار مي‌كشم؟!
و غذا كه مي‌خورم هم.
و راه كه مي‌روم هم... و در ميانه‌ي رقصيدن هم...
بله من همجنسگرا هستم.
اما ديگر از اين خط كشي جنسي خسته شده‌ام. مي‌خواهم همجنسگرايي را از خودآگاهم بيرون كنم به سمت ناخودآگاه. نيازي نيست كه همه‌ي انسانيتم را از پشت صافي همجنسگرايي نگاه كنم.
آرزوي من رسيدن به جامعه‌اي است كه در آن ديگران را ،و پيش ازديگران خود را، با گرايش جنسي تعريف نكنيم. به انسان مهر بورزيم، با انسان آميزش كنيم و به انسان عاشق شويم جداي اينكه به جنسيتش فكر كنيم... .
راه دراز رسيدنش ، به گمان من نوشتن است. آنقدر نوشتن از همجنسگرايي كه عادي شود همه چيز. براي خودم. براي دوستان همجنسگرايم و براي جامعه‌ي سر راست ِ جنسي. اين صفحه با اين اميد به راه افتاده.

ناجور واژه‌اي است كه داريوش آشوري به جاي queer پيشنهاد داده. در جنسيت جور وجود ندارد. همه ناجوريم حتا آن‌هايي كه به هنجار‌هاي جنسي سنت و مذهب و حكومت تن داده‌اند و خود را جور فرض كرده‌اند...

و من هم ناجورم... .