خب بالاخره یه بار کامنتم پابلیش شد. واسه شعر قبلیت که خیلی دوس داشتم می خوام بگم: کی اصن گفته اخلاق وجود داره؟!!! حالا گیریم وجود هم داشته باشه، به ما چه؟! شما همون برو تو کار گل و گردن!
شرط ادب و اخلاق حرفه ای حکم می کند وقتی می خواهید پیوندی را که در طول زمان شکل داده اید یک طرفه قطع کنید، دلایل این کار را برای همکاران و مخاطبانتان توضیح دهید. و این چرایی در مورد من یک کلمه بیش تر نیست: احترام به نظر اکثریت. من تحت هیچ توهم و یا فروتنی کاذبی نیستم؛ «فرهنگسار» و «گیهان» استانداردهای وبلاگ نویسی فارسی را نه فقط در جهان اجتماع سیبرنتیک گی بلکه در زبان فارسی به طور کلی، یکسره بازتعریف کردند. آلان نه انگیزه هایم برای نوشتن از میان رفته است و نه توان ام. ولی اصراری هم بر حُـقنه کردن حرف ام ندارم، اگر کسی میل یا توان شنیدن اش را ندارد: این لحظه ی بلند شدن من است، برای راحتی همکاران ام. نه فرهنگسار ما در گذر به یک جامعه ی سالم و دمکراتیک با تعطیل «فرهنگسار» متوقف می شود، نه گیهان با بسته شدن «گیهان» به آخر می رسد. برای تک تک رفقایم، جز بهترین آرزو نمی کنم. فقط یک یادآوری می ماند که از گفتنش خسته نمی شوم؛ ما ایرانیان یک چیز مهم را باخته ایم: شرافت انسانی و اخلاقیات را
هه!
پاسخ دادنحذفانگار بالاخره به گردنش رسیدی
پاسخ دادنحذفخداااااااا رو شکر!
خون آشام نه!
پاسخ دادنحذفگرگنما رو دوست دارم.همذات پنداری دارم باهاش.
کلی از گردن و دندون خاطره دارم.
نوستالژیک بود برام
برا چی انقد ذهنیات منو می نویسی؟!!!! بعدشم چرا سیستم کامنتینگت سادیسم حاد داره؟!
پاسخ دادنحذفخب بالاخره یه بار کامنتم پابلیش شد. واسه شعر قبلیت که خیلی دوس داشتم می خوام بگم: کی اصن گفته اخلاق وجود داره؟!!! حالا گیریم وجود هم داشته باشه، به ما چه؟! شما همون برو تو کار گل و گردن!
پاسخ دادنحذفدوستان عزیزم
پاسخ دادنحذفبا احترام
شرط ادب و اخلاق حرفه ای حکم می کند وقتی می خواهید پیوندی را که در طول زمان شکل داده اید یک طرفه قطع کنید، دلایل این کار را برای همکاران و مخاطبانتان توضیح دهید. و این چرایی در مورد من یک کلمه بیش تر نیست: احترام به نظر اکثریت. من تحت هیچ توهم و یا فروتنی کاذبی نیستم؛ «فرهنگسار» و «گیهان» استانداردهای وبلاگ نویسی فارسی را نه فقط در جهان اجتماع سیبرنتیک گی بلکه در زبان فارسی به طور کلی، یکسره بازتعریف کردند. آلان نه انگیزه هایم برای نوشتن از میان رفته است و نه توان ام. ولی اصراری هم بر حُـقنه کردن حرف ام ندارم، اگر کسی میل یا توان شنیدن اش را ندارد: این لحظه ی بلند شدن من است، برای راحتی همکاران ام. نه فرهنگسار ما در گذر به یک جامعه ی سالم و دمکراتیک با تعطیل «فرهنگسار» متوقف می شود، نه گیهان با بسته شدن «گیهان» به آخر می رسد. برای تک تک رفقایم، جز بهترین آرزو نمی کنم. فقط یک یادآوری می ماند که از گفتنش خسته نمی شوم؛ ما ایرانیان یک چیز مهم را باخته ایم: شرافت انسانی و اخلاقیات را
با احترام مجدد
فرهنگ
البته این جور کارها را باید شب ها انجام داد که دیگر نگرانی از آفتاب هم نباشد
پاسخ دادنحذفراستی کسی می داند که جناب فرهنگ چرا و از چه چیزی این طور ناراحت شده است؟
پاسخ دادنحذف