هي مرد ِ سفيد پوست ِ استريت! ساكت شو!! تو سالهاي دراز سخن گفتهاي!
حالاست كه زنان سخن بگويند
حالاست كه سياهان سخن بگويند
حالاست كه دگرباشان جنسي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه چركين پوستشان خواندهاي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه بيمار ميخواندي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه ناقص العقل ميخوانديشان سخن بگويند
حالاست كه زنديقان سخن بگويند (واي چه شيرين است اين واژهي زنديق كه گمان ميبردي فحش ميدهياش به من!)
حالاست كه ديگران سخن بگويند...
حالاست كه من سخن بگويم!
راه آساني نيست. بايد نخست زبان را از لوث هزاران سال داوري و تصميم و نظر تو پاك كنيم.
بايد جنسيت را از زبان پاك كنيم.
تا ادبيات و فلسفه پاك شود باز.
تا هنر و انديشه بارور شود باز.
تا آميزش تنها كوبش آلت تو در آلت زنان نباشد براي توليد مثل
تا هويت انسان انسانيتش شود باز نه خايهي پدرانش...
حالاست كه ما سخن بگوييم: ديگران!
تا اگر باز، جايي، كسي گفت: يك روز يك نفر... شنوند يك مرد سفيد ِ استريت نبيند در ذهنش... تو را نبيند در ذهنش به تنهايي كه ميتازي با قدرت ساختهگيات كه نداشتهاي هرگز!
تو هم يكي از ما خواهي شد؛ در كنار ما! تو هم سخن خواهي گفت به اندازهي ما.
اما فعلا اي مرد ِ سفيد ِ سرراست؛ خفه شو!
حالاست كه زنان سخن بگويند
حالاست كه سياهان سخن بگويند
حالاست كه دگرباشان جنسي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه چركين پوستشان خواندهاي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه بيمار ميخواندي سخن بگويند
حالاست كه آنهايي كه ناقص العقل ميخوانديشان سخن بگويند
حالاست كه زنديقان سخن بگويند (واي چه شيرين است اين واژهي زنديق كه گمان ميبردي فحش ميدهياش به من!)
حالاست كه ديگران سخن بگويند...
حالاست كه من سخن بگويم!
راه آساني نيست. بايد نخست زبان را از لوث هزاران سال داوري و تصميم و نظر تو پاك كنيم.
بايد جنسيت را از زبان پاك كنيم.
تا ادبيات و فلسفه پاك شود باز.
تا هنر و انديشه بارور شود باز.
تا آميزش تنها كوبش آلت تو در آلت زنان نباشد براي توليد مثل
تا هويت انسان انسانيتش شود باز نه خايهي پدرانش...
حالاست كه ما سخن بگوييم: ديگران!
تا اگر باز، جايي، كسي گفت: يك روز يك نفر... شنوند يك مرد سفيد ِ استريت نبيند در ذهنش... تو را نبيند در ذهنش به تنهايي كه ميتازي با قدرت ساختهگيات كه نداشتهاي هرگز!
تو هم يكي از ما خواهي شد؛ در كنار ما! تو هم سخن خواهي گفت به اندازهي ما.
اما فعلا اي مرد ِ سفيد ِ سرراست؛ خفه شو!
سرراست! چه حالي كردم وقتي اين واژه را خواندم!
پاسخحذفاما دل خوش نباش، اين مرد سياه هم شايد ما را ديگري بداند.
خواندمت، ببخش كه دير نوشتم، لذت هم بردم!
سلام
پ.ن: سكسك، اول شدم!!
آره... من هم كه به اوباما دل خوش نيستم... اما بودن اين آدم جداي اينكه چه خواهد كرد يك پيروزي براي جنبش ديگرانه...
پاسخحذفfek konam khoshbiny ziadie age entekhab obama ro taghire bozorgy bedonim. .in faghat yek tarake kochike toye ye saghfe shisheye. ta pak kardane zaban v honar o falsafe o elm az jensiat ke hanoz rahe khili ziady monde.onghad ziad ke dastyaftan behesh namomkene engar. valy dir ya zod etefagh miofte .midonam ke goriz napazire
پاسخحذفmohamad
سلام
پاسخحذفخوبین؟
برای شماره ی شب یلدای چراغ یه نوشته می خوایم
کوتاه و از دل برآمده
هرچی که خودت حال می کنی
موضوعاش «یلدا» است
اسمی که میخوای با اون اسم، مطلبت تو مجله بیاد هم زیرش بنویس
میتونه هم انونیموس باشه
تا 30 آبان هم وقت دارم که مطالب رو بگیرم ازتون
راستی
به نظرم میرسه که شاید بشه اسم بهتری برای این بخش ِ «ازدل برآمده ها» انتخاب کرد
پیشنهادت چیه؟
اگه امکان داره یه ایمیل به ما بزنین که از اون طریق در ارتباط باشیم
بازهم می رسیم به سیاست و اینکه حتی اگه سیاه پوست و همجنسگرا و زن باشد یک نفر ولی سیاستمدار اونوقت به نظر من سگ سرراست شرف دارد به آن اسب جنتلمن
پاسخحذف