توو تاکسی بودم امروز
یک پسره سوار شد
شلوارش رو دیدم فقط که به نظرم خیلی قشنگ اومد، خاص و قشنگ
کنارم نشست، بوی ادکلنش رو دوست داشتم
نگاه ام رفت به ساعدش
خواستم پیاده شم
پرسید: پیاده میشین؟
گفتم: آره... نیم نگاه دیدم صورتش رو
هم صداش رو دوست داشتم... هم چهره اش دلنشین بود
پیاده شدم. کفشهاش رو دیدم. از همون کفش هایی بود که من این روزها می پوشم و مدلش خاص و کمه
پای کسی ندیده بودم تا حالا... خطهای مال من سبزه و مال اون بنفش بود
کلاس زبان داشتم؛ همه ی کلاس داشتم بهش فکر می کردم. اصلن حواسم به درس نبود.
خیلی احتمال داشت گی باشه
خیلی ازش خوشم اومد
خیلی حیف شد
شاید اگه گی باشه، وبلاگ نویس هم باشه
شاید اگه وبلاگ نویس باشه وبلاگ منو هم بخونه
شاید اگه وبلاگ نویس نباشه دوست وبلاگ نویسی که وبلاگ منو بخونه داشته باشه
شما پسری با کتونی های راه راه بنفش نمی شناسید؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هوووووم
پاسخحذفخیلی دلنشین بود
ماهی
نهی!
پاسخحذفدفعه ی دیگه قبل از اینکه کار به اینجا برسه زودتر پیشنهادت رو بهش بده! ;)
پاسخحذفسلام
دفعه ی دیگه چیه؟ مگه چندتا آدم که اینقدر باشعور لباس بپوشن تو این مملکت هست؟ من از شعورش خوشم اومده نه از لباساش... یکی سیندرالای منو پیدا کنه... رهااااااااااااااااااااااام
پاسخحذفواسه من که مشکی با راه راه طلایی است.
پاسخحذفقطعا پس من نبودم!
ناجور، ایمیل بزن به من
پاسخحذفآخه قربونت برم وقتی پیدا کرده بودیش چرا گذاشتی بره؟
پاسخحذفحالا قصه نخور،
یه بغل بده >:D<
سلام
خوب میتونم یه جفت بخرم دیگه......
پاسخحذفآخ خ خ خ
مسئله ی شعور یادم نبود
ای نفس ای نفس
پاسخحذف.
.
.
حمید پرنیان
همون حنای احتمال میان دو خواب
پاسخحذفمن میام میخونم تو رو هر وقت به روز میشی. دیگه اون وبلاگو آپ نمیکنم. عمرش کوتاه بود. نقل مکان کردم به همینی که آدرسشو گذاشتم. بوفالوی تک نفره. دیدم که نمیشه. هیچ جوره نمیشد دیگه اونجا نوشت. باید فرار میکردم.
اگه یه لنگه از کفششو داشتی باز میشد یه کاری کرد.
پاسخحذفپویا
یوستین گوردر:
پاسخحذف"چقدر خوبه که آدم گاهی راجع به این صحبت کنه که نیمروی صبحانه یه کم شل بود"
دو پهلو نوشتنت رو دوس داشتم ... اما باید گی دارت رو قویتر کنی ... نه؟
پاسخحذفخيلي مهمه اينا.خيلي درسته
پاسخحذفمن فیلم "دختری با کفش های کتانی" رو وقتی راهنمایی بودم دیدم. اونموقع خیلی به نظرم باحال بود ولی الان به نظرم خیلی جواده. (چه ربطی به پست تو داشت نمی دونم... آهان واسه این نوشتم که به این کامنت تفکر برانگیز من فکر کنی و پسر راه راهه یادت بره)
پاسخحذف