۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه

می گذرند...

مثل دست کشیدن به راستی ِ ک ی ر از روی شلوار
روزهایم
می گذرند...

روزهایم می گذرند
در تب ِ سیراب شدن از سبیل تو
زیر دوش آب

روزهایم می گذرند
با گزندگی ِ نگاه ِ همه ی دخترانی که تو کرده ای
بر من

با تلخی ِ بی حسادتی از نگاه ِ عاشقانه شان
بر تو

با تلخی ِ پر حسادتی از نگاه ِ تو
بر همه ی دخترانی
که نکرده ای
هنوز...

روزهایم می گذرند
با گنگی ِ نگاه ِ هنوز گنگ ِ تو
بر نگاه ِ همچنان واضح ِ من

نه آسان
و نه سخت
روزهایم می گذرند

مثل لذت ِ همیشه نیمه کاره ی یک نخ سیگار
برای یک مرد

و در گذشتن ِ روزهایم
مثل ادرار ِ آرام بخش ِ سر ِ صبح
دارم خالی می شوم
از توبا فشاری گرم ... .

۱۳ نظر:

  1. روزها بگذرد مثل خوابیدن ک ی ر بلند شده در خیال مردی که گنگ به خواب خوش دخترکان رفته بهتر است از روزی که منجمد شود در فیکس شدن تصویر عروسی مرد با یکی از هزاران دختر

    پاسخحذف
  2. جالب من تقريبا جورم.. اما روزهاي من هم با همين حس مي گذره..

    پاسخحذف
  3. roozhaye ma niz chenin migozarand ma dar arezoye chonan gozashtanash hastim

    پاسخحذف
  4. این خط اول "مثل دست کشیدن به راستی کیر از روی شلوار روزهای ام می گذرند" به نظر من خیلی خیلی کافی بود. این خط خیلی جای بازی داره ناجور! این خط خیلی تصویری ه و خیلی پر ه. دقت کردی؟



    حمید پرنیان

    پاسخحذف
  5. فکر می کنم منظورت از اون مجله و نوشتار این باشه: http://www.sepidehdanaei.com/index.php?dir=news&id=86
    اما می دونی این ها این دکترها گیر کردن در روانشناسی دهه ی 20 و 30 و چون مشتری ها چیز بیشتری ازشون نمی خوان همون جا می مونن چون با همین کس-شعرها هم چنان می تونن توی ایران عنوان دکتر رو روی پالون خودشون بکشونن. ... توی این مقاله می گه غیبت پدر و سلطه ی مادر باعث اختلال جنسیتی می شه (و این هم باز همجنسگرایی و ترنس-سکسچوالیتی رو با هم یکی گرفته - احمق) اما ناجور! یه نگاه به خودت بنداز یا من یه نگاهی به خودم بندازم: می بینم که اگر غیبت پدر یا سلطه ی مادر باعث اختلال !!!! من باشه چرا برادران ام بیوه باز و کس-لیس در اومدن؟ مگه اون ها از همین غیبت پدر یا سلطه ی مادر رنج نمی بردن؟؟؟ . این ها همه کس-شعرهای روانشناسی اسلامی ه که گه زده به لوگوس یا همون خرد.



    حمید پرنیان

    پاسخحذف
  6. خدا این خرمگس رو از ما نگیره. کامنت هاش جون می ده به ذهن نویسنده. بوس



    حمید پرنیان

    پاسخحذف
  7. روزهایت به دست کشیدن میگذرد
    وگرنه دست کشیدن گذر روز نیست
    تکراریست که سرانجام خود را در خود ویران میکند

    پاسخحذف
  8. روزهایت به دست کشیدن میگذرد
    وگرنه دست کشیدن گذر روز نیست
    تکراریست که سرانجام خود را در خود ویران میکند



    .....
    نوشته یا شعرگونه ادبی
    هجو و هزل نیست
    نگاهی لطیف تر دارد
    نگاه کن وقتی نظامی از ارتباط جنسی سخن میگوید میگوید که: نگویم بر نشانه تیر میشد
    رطب بی استخوان در شیر میشد
    شعری در نهایت زیبایی
    و با ایهامی دل انگیز درباره چیزی که دوستش داری
    ...
    www.one-of-us.blogfa.com

    پاسخحذف
  9. نوشته یا شعر گونه ی ادبی تعریف یکسانی ندارد از نوع نگاه و برخورد
    گاهی لطافت
    گاهی صراحت بدون دستمایه کردن تمثیل
    گاهی زشتی حتی...
    ممنون برای نظرت

    پاسخحذف
  10. روزهایت چقدر ناجور می گذرند....!!

    پاسخحذف
  11. از بیتسیراب شدن از سبیل زیر دوش آب خوشم آومد!

    پاسخحذف
  12. ها ها جالب بود. من از استانزای آخرش بیشتر از همه خوشم اومد. فقط کاشکی معشوقت سیبیل نداشت.

    پاسخحذف