مثل دست کشیدن به راستی ِ ک ی ر از روی شلوار
روزهایم
می گذرند...
روزهایم می گذرند
در تب ِ سیراب شدن از سبیل تو
زیر دوش آب
روزهایم می گذرند
با گزندگی ِ نگاه ِ همه ی دخترانی که تو کرده ای
بر من
با تلخی ِ بی حسادتی از نگاه ِ عاشقانه شان
بر تو
با تلخی ِ پر حسادتی از نگاه ِ تو
بر همه ی دخترانی
که نکرده ای
هنوز...
روزهایم می گذرند
با گنگی ِ نگاه ِ هنوز گنگ ِ تو
بر نگاه ِ همچنان واضح ِ من
نه آسان
و نه سخت
روزهایم می گذرند
مثل لذت ِ همیشه نیمه کاره ی یک نخ سیگار
برای یک مرد
و در گذشتن ِ روزهایم
مثل ادرار ِ آرام بخش ِ سر ِ صبح
دارم خالی می شوم
از توبا فشاری گرم ... .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
روزها بگذرد مثل خوابیدن ک ی ر بلند شده در خیال مردی که گنگ به خواب خوش دخترکان رفته بهتر است از روزی که منجمد شود در فیکس شدن تصویر عروسی مرد با یکی از هزاران دختر
پاسخحذفجالب من تقريبا جورم.. اما روزهاي من هم با همين حس مي گذره..
پاسخحذفroozhaye ma niz chenin migozarand ma dar arezoye chonan gozashtanash hastim
پاسخحذفاین خط اول "مثل دست کشیدن به راستی کیر از روی شلوار روزهای ام می گذرند" به نظر من خیلی خیلی کافی بود. این خط خیلی جای بازی داره ناجور! این خط خیلی تصویری ه و خیلی پر ه. دقت کردی؟
پاسخحذفحمید پرنیان
فکر می کنم منظورت از اون مجله و نوشتار این باشه: http://www.sepidehdanaei.com/index.php?dir=news&id=86
پاسخحذفاما می دونی این ها این دکترها گیر کردن در روانشناسی دهه ی 20 و 30 و چون مشتری ها چیز بیشتری ازشون نمی خوان همون جا می مونن چون با همین کس-شعرها هم چنان می تونن توی ایران عنوان دکتر رو روی پالون خودشون بکشونن. ... توی این مقاله می گه غیبت پدر و سلطه ی مادر باعث اختلال جنسیتی می شه (و این هم باز همجنسگرایی و ترنس-سکسچوالیتی رو با هم یکی گرفته - احمق) اما ناجور! یه نگاه به خودت بنداز یا من یه نگاهی به خودم بندازم: می بینم که اگر غیبت پدر یا سلطه ی مادر باعث اختلال !!!! من باشه چرا برادران ام بیوه باز و کس-لیس در اومدن؟ مگه اون ها از همین غیبت پدر یا سلطه ی مادر رنج نمی بردن؟؟؟ . این ها همه کس-شعرهای روانشناسی اسلامی ه که گه زده به لوگوس یا همون خرد.
حمید پرنیان
خدا این خرمگس رو از ما نگیره. کامنت هاش جون می ده به ذهن نویسنده. بوس
پاسخحذفحمید پرنیان
چون مجبوریم..
پاسخحذفروزهایت به دست کشیدن میگذرد
پاسخحذفوگرنه دست کشیدن گذر روز نیست
تکراریست که سرانجام خود را در خود ویران میکند
روزهایت به دست کشیدن میگذرد
پاسخحذفوگرنه دست کشیدن گذر روز نیست
تکراریست که سرانجام خود را در خود ویران میکند
.....
نوشته یا شعرگونه ادبی
هجو و هزل نیست
نگاهی لطیف تر دارد
نگاه کن وقتی نظامی از ارتباط جنسی سخن میگوید میگوید که: نگویم بر نشانه تیر میشد
رطب بی استخوان در شیر میشد
شعری در نهایت زیبایی
و با ایهامی دل انگیز درباره چیزی که دوستش داری
...
www.one-of-us.blogfa.com
نوشته یا شعر گونه ی ادبی تعریف یکسانی ندارد از نوع نگاه و برخورد
پاسخحذفگاهی لطافت
گاهی صراحت بدون دستمایه کردن تمثیل
گاهی زشتی حتی...
ممنون برای نظرت
روزهایت چقدر ناجور می گذرند....!!
پاسخحذفاز بیتسیراب شدن از سبیل زیر دوش آب خوشم آومد!
پاسخحذفها ها جالب بود. من از استانزای آخرش بیشتر از همه خوشم اومد. فقط کاشکی معشوقت سیبیل نداشت.
پاسخحذف