گونهام بر زانویش؛
دستش بر دیگر گونهام
در رفت و
آمد.
شست ِ دیگر دستش
در دهانم،
که میمکم
میمکم اش...
دستم
در ذهنم
که مست،
در تن اش
که در رفت؛
آمد.
انگشت میانه
میان ِ دیگر دستم
رو به شما
به نگاه پُرسان ِ شما
به نگاه ِ پُرسان نه
که هراسان ِ
شما
که:
!Fuck your world
دستش بر دیگر گونهام
در رفت و
آمد.
شست ِ دیگر دستش
در دهانم،
که میمکم
میمکم اش...
دستم
در ذهنم
که مست،
در تن اش
که در رفت؛
آمد.
انگشت میانه
میان ِ دیگر دستم
رو به شما
به نگاه پُرسان ِ شما
به نگاه ِ پُرسان نه
که هراسان ِ
شما
که:
!Fuck your world
!Fuck your blieves
!Fuck your dirty mind
!Fuck your dirty mind
!!Fuck every little thing about you
اوووووف ... اندازه ی این تابلو خیلی بزرگ بود.
پاسخحذفحمید پرنیان
and finally
پاسخحذفfuck your girl friend
لینکت کردم
هوای ما رو هم داشته باش!
پاسخحذفمن که آخرش رو دوست نداشتم. هم این که انگلیسی می شه هم این که خیلی دور می شه از فضای کلش انگار یهویی. بعدشم خیلی غلط می زنیا! یه کم تمرین تایپ کن!"دستم
پاسخحذفدر ذهنم
که مست،
در تن اش
که در رفت؛
آمد."
شجاعت یه چیز خیلی گنده و شاخ و دم دار نیست
پاسخحذفاحساسات یک چیز خیلی روان و بزرگ و پر تفاخر نیست
شعور یک چیز خیلی عظیم و دست نیافتنی نیست
درد فهمی یک چیز خیلی تخصصی نیست
و همه اینها همین هست که تو نوشتی از نظر من
و تو خیلی خوبی
و تو خیلی می فهمی
و وای به حالت توی روزگاری که همه کرگدن می شوند
و کامنت حتما نباید تحلیلی باشد از سوی من که فکر می کنم همه چیز را می فهمم چون به این جمله سقراط اعتقاد دارم که هیچ چیز نمی فهمم
کامنت همین ابراز احساسات عامیانه من است
و گفتن اینکه دوستت دارم در انتها
من ترسیدم
پاسخحذفرامتین
و چرا این کامنت دونی تو
همه اش کامنت های من را می خوره؟
فاک
واه چه خشن !
پاسخحذفکثافت و عالی . دوست داشتم . خشایار
پاسخحذف'باشه'
پاسخحذفوقتي چشم عادت بکنه،به ذهن کپک زده ي کوچيک زحمت پرسش هم نمي ده!
مي دونم شرايط سخت ِاما چشممون رو عادت بدين چرا که اگه به ذهنمون زحمت بديم خداي ناکرده رشد مي کنه!!
من یک دگرجنس گرا هستم. اما خب دگرجنس گرای عوضی ای نیستم به گمانم.
پاسخحذفعجب نور بالایی دادی!
پاسخحذفwww.one-of-us.blogfa.com
انگار یه پارا نویای عجیب توی ماها باعث بد بینی نسبت به همه چیز میشه من خودم دقیقا نمیدونم از کی عصبانیم
پاسخحذفهمه رو نابود کردی آخرش.
پاسخحذفبد بینی.
تازگی ها ناخود آگاهم دارد استریت زدگی پیدا می کند! انگار دلش می خواهد فرار کند از دست همه ی این مستقیم ها (که نمی دانم چرا فکر می کنند مستقیم بودن اینقدر افتخار دارد). انگار دلش می خواهد داد بزدن "چه خیال کرده اید مرده شور برده های کس کش"!
پاسخحذفبه من نمی خورد قاطی کنم؟ :-p
سلام
چرا عزیزم، اتفاقن خیلی هم بهت می خوره... کوچولوی دوست داشتنی ِ خودم (آقاتون نفهمن!)
پاسخحذفراستش رو بخواي بايد اعتراف کنم چنين موقعيتي توجه ام رو جلب ميکنه... با اينکه سعي ميکنم به هيچ وجه نگاه نکنم... ولي...ميدوني... نظرم رو ناخودآگاه معطوف به خودش ميکنه... حق هم بايد بدي... يک ماشين فراري رو هم اگه تو خيابون ببينم برام جالبه...آدم بيفرهنگي نيستم... احترام همه آدمهاي دنيا هم،چه مستقيم چه غير مستقيم، تا وقتي که آدم باشند، برايم واجبه. ولي ميدوني، اگر انتظار درک شدن داري، تو هم بايد من(من نوعي) رو درک کني واينقدر راديکال نباشي.
پاسخحذف