راستی چه عجب سیستم کامنتینگت درست شد. واسه دوتا شعر قبلیت هرچی کامنت می ذاشتم اون موضوع رمزگذاریشو این قرتی بازیاش لود نمی شد. اون توی مهمونی ستریت هارو دوست داشتم.
اینکه الگوی دکوپاژی شات و ریورس شات رو رعایت نکردی جالبه.اینجا به "تو"همیشه نگاه می کن"ی".به قول تروفو:هممذات پنداری وقتی صورت می گیره که به کاراکتر نگاه می کنیم نه وقتی که از دید اون نگاه می کنیم. با این ترفند توی شعرت(این که من می گم ترفند یه تفسره,نمی خوام تاکیدی کنم که کاری انجام شده توسط تو به طور حتم.فقط تفسیر و تحلیل منه که از عناصر موجود توی شعرت به من القا شده.اگه اشتباه هست ببخش)من همیشه دارم تو رو نگاه می کنم(این "تو" واقعا" تو/ناجور"هست که تنش همه دهان شده برای تو.و این تشابه من رو که به اشتباه نمی اندازه امیدوارم خللی در رسوندن مطلبم هم نکنه)و "تو"(این یکی "تو"کسی هست که تنش جمله پر کرده" دهان/بدن "رو)رو در خارج از قاب ذهنی "تو/ناجور"تصور می کنم. همذات پنداری از نظر من با "تو/ناجور"در حد اعلی خودش هست تبریک به این ذهنیت تصویری و اینکه می نی مالیسم زیبایی بوجود اومده توی این شعر بدون هیچ ادعای فلسفی و با سادگی اگر نتونستم ساده بیان کنم و کامل ببخشید
عجب، چرا این را عوض کردی؟ یک هفته است که دارم به زیبایی این نقاشی کلمه فکر میکنم، تنام، دهنام، وقتی که حجمی یا پیکری را توی خودش گرفته و به اندازه ی آن حجم یا پیکر، قد کشیده. خیال کرده بودم تو این تصویر را دیدی و شکل تن-ام را به همین دلیل کشیدی، تنام. حیف . الان این پست، شد دو تصویر معمولی از یک ادعای معمولی، که هست ولی اتفاق نیافتاده .
وآلله چه عرض کنم
پاسخحذفآفرین . آفرین . آفرین .
پاسخحذفپس اون قدرا ام استفهام اش انکاری نبوده انگار ...
پاسخحذفموش بخورتت
پاسخحذفعالی... به خصوص ستانزای دوم.
پاسخحذفراستی چه عجب سیستم کامنتینگت درست شد. واسه دوتا شعر قبلیت هرچی کامنت می ذاشتم اون موضوع رمزگذاریشو این قرتی بازیاش لود نمی شد. اون توی مهمونی ستریت هارو دوست داشتم.
پاسخحذفچنان پرم من از تو چنان پر.
پاسخحذفاینکه الگوی دکوپاژی شات و ریورس شات رو رعایت نکردی جالبه.اینجا به "تو"همیشه نگاه می کن"ی".به قول تروفو:هممذات پنداری وقتی صورت می گیره که به کاراکتر نگاه می کنیم نه وقتی که از دید اون نگاه می کنیم.
پاسخحذفبا این ترفند توی شعرت(این که من می گم ترفند یه تفسره,نمی خوام تاکیدی کنم که کاری انجام شده توسط تو به طور حتم.فقط تفسیر و تحلیل منه که از عناصر موجود توی شعرت به من القا شده.اگه اشتباه هست ببخش)من همیشه دارم تو رو نگاه می کنم(این "تو" واقعا" تو/ناجور"هست که تنش همه دهان شده برای تو.و این تشابه من رو که به اشتباه نمی اندازه امیدوارم خللی در رسوندن مطلبم هم نکنه)و "تو"(این یکی "تو"کسی هست که تنش جمله پر کرده" دهان/بدن "رو)رو در خارج از قاب ذهنی "تو/ناجور"تصور می کنم.
همذات پنداری از نظر من با "تو/ناجور"در حد اعلی خودش هست
تبریک به این ذهنیت تصویری
و اینکه می نی مالیسم زیبایی بوجود اومده توی این شعر بدون هیچ ادعای فلسفی و با سادگی
اگر نتونستم ساده بیان کنم و کامل ببخشید
درباره کامنتت:
پاسخحذفhappy tree friends؟
خدا عاقبت منو بخیر کنه!
جواب کامنت:
پاسخحذفداشتم دلقی و صد عیب نهان می پوشید...
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند...
برای پستت:
پاسخحذفاز وی ار ذره نشانی می دهد
شمس هر دم نور جانی می دهد...
ستدم گفت: هان.زیاده منوش
پاسخحذفwww.one-of-us.blogfa.com
pouya
بسیار ساده و تاثیر گذار
پاسخحذفتقارن زیبایی بین کلمات و مفاهیم در شعرت وجود دارند
این دوتا تن انقد فیت ِ همن؟
پاسخحذفعجب، چرا این را عوض کردی؟ یک هفته است که دارم به زیبایی این نقاشی کلمه فکر میکنم، تنام، دهنام، وقتی که حجمی یا پیکری را توی خودش گرفته و به اندازه ی آن حجم یا پیکر، قد کشیده.
پاسخحذفخیال کرده بودم تو این تصویر را دیدی و شکل تن-ام را به همین دلیل کشیدی، تنام.
حیف
.
الان این پست، شد دو تصویر معمولی از یک ادعای معمولی، که هست ولی اتفاق نیافتاده
.
'باشه'
پاسخحذفاين رو فقط ما مي فهمه..
اسمش اینه : محو شدن
پاسخحذفچرا آپ نمی کنی؟
پاسخحذفنقاشی قشنگی بود. ... گاهی آدم می مونه بعضی از نوشته ها دقیقا محدودیت های هنر نفاشی رو نشون می دن.
پاسخحذفحمبد پرنیان
ساقی، چی رو عوض کردم؟ از اول همین بود که هست...
پاسخحذف