۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

چو جام می...

تن­ام
جمله
دهن
شده
برای تو.

دهن­ام
شده
پُر
جمله
از تن ِ تو... .

۲۰ نظر:

  1. آفرین . آفرین . آفرین .

    پاسخ دادنحذف
  2. پس اون قدرا ام استفهام اش انکاری نبوده انگار ...

    پاسخ دادنحذف
  3. عالی... به خصوص ستانزای دوم.

    پاسخ دادنحذف
  4. راستی چه عجب سیستم کامنتینگت درست شد. واسه دوتا شعر قبلیت هرچی کامنت می ذاشتم اون موضوع رمزگذاریشو این قرتی بازیاش لود نمی شد. اون توی مهمونی ستریت هارو دوست داشتم.

    پاسخ دادنحذف
  5. چنان پرم من از تو چنان پر.

    پاسخ دادنحذف
  6. اینکه الگوی دکوپاژی شات و ریورس شات رو رعایت نکردی جالبه.اینجا به "تو"همیشه نگاه می کن"ی".به قول تروفو:هممذات پنداری وقتی صورت می گیره که به کاراکتر نگاه می کنیم نه وقتی که از دید اون نگاه می کنیم.
    با این ترفند توی شعرت(این که من می گم ترفند یه تفسره,نمی خوام تاکیدی کنم که کاری انجام شده توسط تو به طور حتم.فقط تفسیر و تحلیل منه که از عناصر موجود توی شعرت به من القا شده.اگه اشتباه هست ببخش)من همیشه دارم تو رو نگاه می کنم(این "تو" واقعا" تو/ناجور"هست که تنش همه دهان شده برای تو.و این تشابه من رو که به اشتباه نمی اندازه امیدوارم خللی در رسوندن مطلبم هم نکنه)و "تو"(این یکی "تو"کسی هست که تنش جمله پر کرده" دهان/بدن "رو)رو در خارج از قاب ذهنی "تو/ناجور"تصور می کنم.
    همذات پنداری از نظر من با "تو/ناجور"در حد اعلی خودش هست
    تبریک به این ذهنیت تصویری
    و اینکه می نی مالیسم زیبایی بوجود اومده توی این شعر بدون هیچ ادعای فلسفی و با سادگی
    اگر نتونستم ساده بیان کنم و کامل ببخشید

    پاسخ دادنحذف
  7. درباره کامنتت:
    happy tree friends؟
    خدا عاقبت منو بخیر کنه!

    پاسخ دادنحذف
  8. جواب کامنت:
    داشتم دلقی و صد عیب نهان می پوشید...
    خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند...

    پاسخ دادنحذف
  9. برای پستت:
    از وی ار ذره نشانی می دهد
    شمس هر دم نور جانی می دهد...

    پاسخ دادنحذف
  10. ستدم گفت: هان.زیاده منوش

    www.one-of-us.blogfa.com
    pouya

    پاسخ دادنحذف
  11. بسیار ساده و تاثیر گذار
    تقارن زیبایی بین کلمات و مفاهیم در شعرت وجود دارند

    پاسخ دادنحذف
  12. عجب، چرا این را عوض کردی؟ یک هفته است که دارم به زیبایی این نقاشی کلمه فکر میکنم، تنام، دهنام، وقتی که حجمی یا پیکری را توی خودش گرفته و به اندازه ی آن حجم یا پیکر، قد کشیده.
    خیال کرده بودم تو این تصویر را دیدی و شکل تن-ام را به همین دلیل کشیدی، تنام.
    حیف
    .
    الان این پست، شد دو تصویر معمولی از یک ادعای معمولی، که هست ولی اتفاق نیافتاده
    .

    پاسخ دادنحذف
  13. 'باشه'
    اين رو فقط ما مي فهمه..

    پاسخ دادنحذف
  14. اسمش اینه : محو شدن

    پاسخ دادنحذف
  15. نقاشی قشنگی بود. ... گاهی آدم می مونه بعضی از نوشته ها دقیقا محدودیت های هنر نفاشی رو نشون می دن.



    حمبد پرنیان

    پاسخ دادنحذف
  16. ساقی، چی رو عوض کردم؟ از اول همین بود که هست...

    پاسخ دادنحذف